این اختلافها بهویژه در موضوع بحران اوکراین میان روسیه و آمریکا و در زمینه تعرفهها و استفاده ابزاری از آن در روابط با چین، بهصورت مستمر ادامه پیدا کرده است. برای جمهوری اسلامی ایران، با توجه به مناسبات دیرینه و سازنده با این دو کشور و امضای توافقات بلندمدت باهردو، ازجمله درزمینه همکاریهای راهبردی،انتخاب این مسیر تصمیمی کاملا هوشمندانه است؛ زیرا میتوان از ظرفیتهای گسترده این کشورها، بهویژه در دوران تحریم، بهرهبرداری مؤثر داشت. البته این همکاری نباید صرفا به دوران تحریم محدود شود بلکه باید بهعنوان یک انتخاب راهبردی و بلندمدت در سیاست خارجی ایران مورد توجه قرار گیرد. حتی اگر در آینده روابط با غرب عادی شود و تحریمها لغو گردد، اولویت نخست جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی، از نظر سیاسی، بینالمللی و اقتصادی، بایدهمچنان چین وروسیه باشد،با توجه به ظرفیتهای عظیم آنها در حوزههای مختلف.درصحنه عمل نیز، برخلاف تصور غلط غرب که تحریم را ابزاری برای فشار علیه جمهوری اسلامی ایران میداند، این سیاست در حقیقت به زیان خود آنهاست. زیرا با اعمال تحریمها، شرکتهای غربی عملا از بازار ایران کنار میروند و ظرفیتهای همکاری بهسرعت به سمت شرکتهای چینی و روسی منتقل میشود.جمهوری اسلامی ایران نیز در طول چند دهه تحریم، هرگز در خلأ اقتصادی یا سیاسی باقی نمانده و همواره ازاین فرصتها نهایت بهره را برده است. بنابراین، مجموعه غرب با تداوم تحریمها بیش از آنکه علیه منافع ایران عمل کند، به منافع خود بیشتر آسیب میزند.